نکات عکاسی در کوهستان
کوه ها بزرگترین علاقه من هستند. چه در حال پیاده روی، کمپینگ، اسنوبورد، عکاسی یا نشستن در آنجا و غرق در منظره باشم، کوه ها بیش از هر نوع منظره دیگری و قطعاً بیش از هر شهر دیگری احساس سرزندگی و الهام بخشی به من می دهند.
وقتی نوبت به عکاسی از کوه ها میرسد، من به شدت طرفدار «چشماندازهای باشکوه» هستم. آن مناظر وسیع پر از قلههای ناهموار که از نقاط دیدنی بالا دیده میشوند، ترجیحاً در نور شدید طلوع یا غروب آفتاب پاشیده میشوند. این مناظر بزرگ دلیلی است که من عاشق کوهها شدم، و شاید دلیل این که اکثر مردم در وهله اول به کوهستانی میروند . برای دیدن منظره!
با این حال، اعتراف میکنم که برای ما عکاسها سخت است که هنگام عکاسی از مناظر بزرگ خلاق باشیم. به هر حال، عکس منظره بزرگ بیشتر در مورد خود منظره است، نه نمایش خلاقیت محض عکاس.
در حالی که یک عکاس ماکرو یا کلوزآپ دارای یک بوم تقریباً خالی برای نقاشی با نور، با پالت بینهایت رنگ، فوکوس انتخابی و بوکه است، عکاس منظره کم و بیش به واقعیت صحنه و هوسهای آن گره خورده است. آب و هوا و نور هدف من از این مقاله این است که توضیح دهم چگونه عکاسی از مناظر باشکوه همچنان می تواند یک کار خلاقانه باشد، نه فقط از پشت دوربین!
مکان، مکان، مکان
بدیهی است که هنگام عکاسی از یک منظره بزرگ، تنها چیزی که مهم است خود منظره است! مکان. موقعیت.
از نظر خلاقیت، اینجا جایی است که فکر می کنم اکثر عکاسان از همان ابتدا به پای خود شلیک می کنند. آنها بارها و بارها و بارها به سمت همان نقاط نمادین ازدحام می کنند. اما، مشکل اینجاست که در این روزگار، همه ما این عکسها را هزاران بار قبلا دیدهایم.
در بیشتر موارد، بهترین چیزی که یک عکاس میتواند در این مکانهای نمادین به آن امیدوار باشد، دریافت چیزی «به همان خوبی» است که قبلاً دیدهاند، یا شاید فقط کمی بهتر اگر شرایط آب و هوا و نور واقعاً خارقالعاده باشد. اما معمولاً قبل از اینکه شاتر فشار داده شود، عکسها قدیمی هستند.
سه پایه
کاری که من انجامش را توصیه نمی کنم این است که یک عکس قابل توجه ببینید و به خودتان بگویید “من می خواهم به آنجا بروم!”. برخی از عکاسان این کار را انجام می دهند. جهنم، من حتی گاهی اوقات خودم را با این انگیزه می گیرم.
عکسی را میبینیم که دوستش داریم و متوجه میشویم که کجا گرفته شده است و روزها پیادهروی میکنیم تا اساساً صحنه را دوباره فیلمبرداری کنیم. این نوع انگیزه با عکسبرداری با نمادی که قبلاً ذکر کردم تفاوتی ندارد – به جز اینکه رسیدن به آنجا سخت تر است!
نه، چیزی که من در اینجا درباره آن صحبت می کنم یافتن مکان های شخصی شماست. لازم نیست مکانی باشد که هیچ کس قبلاً در آن نبوده است. پس از همه، کل سیاره تا به حال کم و بیش به طور کامل کاوش و عکسبرداری شده است. وقتی منظورم این است که خودتان تحقیق کنید، ایده های خود را مطرح کنید و سپس آن ایده ها را دنبال کنید. این بخشی از فرآیند خلاقیت است!
با دنبال کردن جای پای دیگران و تلاش برای کپی کردن تصاویر دیگری که دیدهاید، جرقه خلاقیت اولیه را از دست میدهید. در واقع، در این صورت جرقه خلاقیت اصلاً مال شما نیست.
شما به سادگی دیدگاه خلاقانه اصلی شخص دیگری را اجرا می کنید! مطمئناً، میتوانید تغییراتی را در ترکیب ایجاد کنید و شاید با شرایط آب و هوایی بهتر خوش شانس باشید، اما نتیجه نهایی همیشه کمتر از عکسی است که از ابتدا تا انتها تصور و ایجاد کردهاید.
این چیزی است که من سعی می کنم با عکاسی انجام دهم و از انجام آن بیشتر لذت می برم. آیا همه عکس های من ایده های مکانی کاملاً اصلی هستند؟ هیچ البته نه. اما بخش بزرگی از آنها هستند (حداقل تا آنجایی که من می دانم) و اینها عکس هایی هستند که برای من بیشترین اهمیت را دارند.
می توان استدلال کرد که اگر اصالت یک عکس منظره صرفاً بر اساس یافتن یک مکان اصلی باشد، واقعاً خلاقانه نیست زیرا هر کسی می تواند به سادگی همان مکان را پیدا کند و احتمالاً یک عکس مشابه یا بهتر بگیرد.
در حالی که این تا حدودی درست است، باز هم فکر می کنم به نیات و انگیزه های عکاس برمی گردد. این جنبه شخصی خلاقیت است و بسیاری از اوقات فقط خود عکاس میداند که آیا عکس او واقعاً از یک ایده خلاقانه اولیه زاده شده است یا خیر. هیچ کس دیگری نمی داند، یا اهمیتی نمی دهد. اما، من معتقدم که با گذشت زمان، مجموعه یک عکاس خلاق اصیل خودش صحبت خواهد کرد.
در انتهای مقاله ” عکاسی در کوهستان ” می خواهیم به اطلاع شما برسانیم که می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر و یا خرید دوربین های کانن با کارشناسان ما در نمایندگی کانن تماس حاصل فرمایید.